نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
«تلمیت / talmit »در زبان لکی «تلمیت » عبارت است از آراستن اسبی با باری از هورسبان در زیر و یکعدد قالی دستباف لکی بر روی آن که با رسن بلندی به نام «کشی / keshe»بر روی اسب یا استر محکم می شود.در هنگام کوچ عشایر برای راحتی زنان در طول کوچ و هنگام […]
«تلمیت / talmit »در زبان لکی «تلمیت » عبارت است از آراستن اسبی با باری از هورسبان در زیر و یکعدد قالی دستباف لکی بر روی آن که با رسن بلندی به نام «کشی / keshe»بر روی اسب یا استر محکم می شود.در هنگام کوچ عشایر برای راحتی زنان در طول کوچ و هنگام عروسی تلمیت آماده می شود و زیبایی خاصی به رمه ی کوچ و قافله ی عروس می دهد.این اسب یا استر با انواع گلهای (گلنگ)بافته شده از پشم رنگی آرایش می شود .«دُم اوسار / سر کله / ورتاو / رشمه / حاشیه ی قالی »با این گلنگها آرایش می شود .هر اندازه گلنگها رنگارنگ تر باشد زیبایی تلمیت دوچندان می شود.تلمیت بوننی ار کاوِ گل رنگی و باوان مچو ناخات بِلنگیدر این فولکلور ارزش و احترام زن موج می زند .اولا اسب سفید گلرنگ از بهترین اسبهای موجود در بین عشایر است و انتخاب آن برای مرکب زن از اهمیت ویژه ای بر خوردار است.همچنین در واژه ی لنگیدن ایهام وجود دارد.لنگیدن در معنای اصلی که حکایت از این می کند که اسب سفید سالم باشد و هنگام حرکت لنگ نزند .دوم اینکه لنگیدن در معنای مجازی کم آوردن و نقص است .هر صو و شفق بانگ خروسان شُری تلمیت بار تازه عروسانتلمیت از نشانه های تشخص و نمودار احترام قوم لک برای زنان است .همانگونه که امروزه در مراسم عروسی سعی می شود از بهترین ماشین با مدل بالا برای عروسی استفاده شود و گلکاری در حد اعلا انجام شود ، برای آراستن تلمیت نیز سعی وافر می شود و حساسیت به خرج می دهند .در فرهنگهای فارسی واژه ای که دقیقا رسم الخط تلمیت داشته باشد موجود نیست .در این فر هنگها بله دو واژه ی «تنبلیت و تملیت » اشاره شده است و اکثرا ان را بار کوچکی دانسته اند که بر روی بار بزرگ و بر پشت حیوانات باربر می نهند . واژه ی تملیت می تواند با تلمیت لکی یکی باشد و فرایند قلب صورت گرفته باشد .همانند قفل که در زبان لکی به قلف تبدیل شده است .همچنین تنبلیت نیز با توصیف چگونگی فرایند زبان شناسی به تلمیت مبدل شده باشد .در برخی از گویشهای محلی عقل را علق می خوانند.این موضوع قابل پژوهش است که آیا «تلمیت » اصل است یا تنبلیت و تملیت.نمونه واژه ی «مزگ » لکی هست که در زبان پهلوی نیز به همین شکل ثبت شده است و همان شکل باستانی خود را حفظ کرده است ، در زبان فارسی امروزی به مغز بدل شده است.منابع : فرهنگ دهخدا /فرهنگ عمید /فرهنگ معین / #مهدی_زینی
این مطلب بدون برچسب می باشد.
Δ